توضیحات
مجموعه 4 جلدی کتاب تاریخ کامل ایران (به انگلیسی: The Complete History Of IRAN) اثر حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی انتشارات نگاه آشنا منتشر شد.
نگاهی به تاریخ ایران:
هگل فیلسوف بزرگ آلمانی، ایرانیان را نخستین ملت تاریخی و شاهنشاهی ایران را اولین امپراتوری تاریخ میداند. هنگامی که سخن از تاریخ ایران میرود، باید به این نکته توجه داشت که آیا منظور تاریخ اقوام و مردمانی است که از آغاز تاریخ تا کنون در مرزهای سیاسی ایران امروزی زیستهاند یا تاریخ اقوام و مردمانی است که خود را به نحوی از انحاء ایرانی میخواندهاند و در جغرافیایی که دربرگیرندهٔ ایران امروز و سرزمینهایی که از دیدگاه تاریخی بخشی از ایران بزرگ (ایرانشهر) بودهاست زیستهاند. ایران گاه تاریخ ایران را از ورود آریاییها که نام ایران نیز از ایشان گرفته شدهاست، به فلات ایران آغاز میکنند؛ ولی این به این معنی نیست که فلات ایران تا پیش از ورود ایشان خالی از سکنه یا تمدن بودهاست.
پیش از ورود آریاییان به فلات ایران تمدنهای بسیار کهنی در این محل شکفته و پژمرده شده بودند و تعدادی نیز هنوز شکوفا بودند. برای نمونه تمدن نوشیجان در ملایر شهر سوخته (در سیستان و بلوچستان)، تمدن ساکنان تپه سیلک (در کاشان)، تمدن ایلام (در شمال خوزستان)، تمدن منائیان (در بوکان، کردستان و جنوب آذربایجان غربی)، تمدن پارسوا (در پیرانشهر)، تمدن جیرفت (در کرمان)، پادشاهی الیپی (در کرمانشاه (پایتخت) و کردستان)، تمدن لولوبیان (در کرمانشاه (پایتخت)، کردستان و آذربایجان)، گوتیان (در کردستان و کرمانشاه و آذربایجان)، تپه حسنلو در جنوب آذربایجان غربی تمدن گنج دره (در هرسین کرمانشاه)، تمدن زیویه (در سقز کردستان)، تمدن تپه گوران (در گیلانغرب کرمانشاه) تمدن تپههای شیخی آباد و جانی (در دینور کرمانشاه)، تمدن گودین تپه (در کنگاور کرمانشاه)، تپه علی کش در ایلام، اسکندری (در هفشجان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه حصار (در دامغان سمنان)، تپه شهداد (در کرمان)، تپه گیان (در نهاوند همدان)، تمدن کاسیها (ابتدا در بین رودان و سپس در زاگرس)، تپورها در تبرستان (مازندران) و… در سرزمین ایران بودند.
ایران پیش از تاریخ:
دوران پیش از تاریخ یا ما قبل تاریخ به محدودهٔ زمانی پیش از ثبت و ضبط تاریخ یا اختراع سامانهٔ نوشتاری گفته میشود. در این دوره هنوز انسان به ثبت و گزارش زندگی و دستاوردهای خود توانا نشده بود و تجربهها و دستاوردهای انسان به سرعت از بین میرفت. طی صد و پنجاه سال کاوشهای باستانشناسی در ایران، دوران پیش از تاریخ ایران بهطور یکسان مورد کاوش قرار نگرفتهاست؛ در حالی که در مناطق غربی و جنوبی کاوشهای وسیعی انجام شدهاست، مناطق شمالی و شرقی نسبتاً کشف ناشده ماندهاست.
.
.
.
.
.
درباره حسن پیرنیا:
حسن پیرنیا فرزند میرزا نصرالله خان نایینی (نصرالله مشیرالدوله) نخستین رئیسالوزرای عصر مشروطیت بود. حسن پیرنیا در ۱۲۵۰ خورشیدی چشم به جهان گشود. دوره ابتدایی را به همراه برادر در نزد مکتب میرزا محمد باقر بواناتی گذراند و از او زبان های عربی و انگلیسی آموخت و تاثیر شگرفی از روحیه آزادی خواهی بواناتی کسب کرد. پس از پایان دروس مقدماتی، به همراه دو برادرش، حسین و علی، برای تحصیل عازم فرنگ شد. حسن پیرنیا به مسکو رفت و پس از اتمام مدرسهٔ نظام، در دانشکدهٔ حقوق مسکو تحصیل کرد و در پایان این دوره به عنوان وابستهٔ سفارت ایران در سن پترزبورگ مشغول به کار شد.
پس از مرگ محسن خان مشیرالدوله در ۱۲۷۸ خورشیدی، میرزا نصرالله خان نایینی به وزارت امور خارجه منصوب و لقب مشیرالدوله به وی اعطا شد. به دنبال آن مشیرالدوله فرزند خود میرزا حسن خان را به تهران فراخواند و لقب پیشین خود (مشیرالملک) و ریاست ادارهٔ بایگانی وزارت امور خارجه را به او داد. چندی بعد منشیگری مخصوص صدراعظم امین السلطان نیز به آن افزوده شد. با قرار گرفتن در مقام ریاست کابینه وزارت خارجه و همچنین منشی مخصوص صدراعظم توانست لقب پرتکرار مشیر الدوله را از آن خود کند. نخستین کار پیرنیا پس از ورود به وزارت خارجه، نوشتن نظامنامهٔ حق ویزا و سایر تصدیقات اتباع ایرانی خارج از کشور بود. سپس برای تربیت کادر سیاسی و کارکنان وزارت امورخارجه، با کمک پدرش و امینالسلطان و با جلب حمایت مظفرالدین شاه، «مدرسهٔ وزارتخانه» یا مدرسهٔ سیاسی را تأسیس کرد و خود معلم حقوق بینالملل در این مدرسه شد.
درباره عباس اقبال آشتیانی:
عباس اقبال آشتیانی فرزند محمدعلی آشتیانی در سال ۱۲۷۵ خورشیدی در آشتیان زاده شد. پس از آموختن دروس ابتدایی در سال ۱۳۲۸ قمری به تهران آمد و ابتدا در مدرسهٔ شرکت گلستان و سپس در مدرسه دارالفنون تحصیل کرد. پس از فراغت از تحصیل در دارالفنون به معلمی در همان مدرسه انتخاب شد و معاونت کتابخانهٔ عمومی معارف را نیز به عهده گرفت. پس از تأسیس دارالمعلمین عالی با توجه به درخشندگی خاصی که در دارالفنون از خود نشان داده بود، برای تدریس دعوت شد و سالها تدریس ادبیات، تاریخ و جغرافیا در دارالمعلمین عالی و همچنین در مدارس نظام و علوم سیاسی بر عهدهٔ او بود. اقبال سمت معلمی در مدرسهٔ نظام را هم بهعهده داشت و در سال ۱۳۰۴ با سمت منشی هیئت نظامی ایران به پاریس رفت، و در آنجا به مطالعه و تحقیق در کتابخانهها و تکمیل دانش خود ادامه داد و دورهٔ لیسانس ادبیات را نیز در دانشگاه سوربن گذراند. اقبال در پاریس با محمد قزوینی مراوده یافت و از همکاری و راهنمایی او در تحقیق و تصحیح متون بهره جست.
این پست طی چند مرحله بروزرسانی و کامل میگردد. پل بوک:)
نقد و بررسی وجود ندارد.